loading...
جلال
مهدی براتی فر بازدید : 554 سه شنبه 01 بهمن 1392 نظرات (0)

 

 

 

 

 

«بررسی اندیشه های سیاسی و اجتماعی شیخ نجم الدین کبری»

 

 

 

 

 

استاد ارجمند:

 

جناب آقای دکتر شهرام پازوکی

 

 

 

نگارش:

 

مهدی براتی فر

 

 

 

نیم سال اول 92-91

 

مربوط به درس تشیع و تصوف


 

 

چکیده:

 

در میان سلسله های تصوف در ایران بی شک سلسله کبرویه، شاخص در بین سایر سلاسل صوفیه می باشد، و هر کس که قدری با ادبیات و تاریخ عرفان و تصوف ایران در قرون متعدد آن آشنایی داشته باشد ناخودآگاه، نکاتی به ذهنش می آید که چرا کبرویه و مرشد و قطب آنها شیخ شهید جناب نجم الدین کبری، دارای آن ویژگی های خاص شده است که حتی این ویژگی ها در حضرت مولانا و حتی عطار به وضوح و روشنی یافت نمی شود. یکی از با اهمیت ترین ویژگی های این پیر دلسوخته خوارزم این است که بعدها اهمیت و قدر و اندازه او را درک کرده اند و بعدها نجم کبری، کبرویه شد. شاید به خاطر این ویژگی مهم است که کسانی مانند ما که بعدها تاریخ تصوف ایرانی اسلامی را که بررسی و مطالعه می کنیم به این مطلب بر می خوریم که کبرویه شور و غوغایش بعد از خود شیخ برپا شد و این مساله بر شیرینی خواندن و تدریس و مطالعه کردن آثار جناب نجم الدین کبری می افزاید.

 

در این سطور نکاتی را که به نظر نگارنده حقیر، تاثیر بر جلوه های سیاسی و اجتماعی سلسله کبرویه و به طور خاص جناب خود شیخ نجم الدین داشته است یا به تعبیر دیگر چه عوامل اجتماعی و سیاسی در بروز اندیشه های کبرویه و زندگی زاهدانه شیخ نجم الدین کبری موثر واقع شده است که در بعد از مرگ این بزرگ، نیز این اثرات باقی مانده بوده است.

 

 

 

کلید واژه ها: اسفار صوفیانه- کبر خوارزم شاهی- مرید پروری کبرویه- حس مسولیت پذیری- بی حسی مسولیت گریزی- معرفت عرفان ربانی- پارادکس عرفانی


 

 

مقدمه:

 

در این مقدمه بر آنیم تا چند نمونه از عواملی که به عنوان عوامل سیاسی و اجتماعی موثر در تفکر صوفیانه کبرویه، نقش بسزایی داشته اند، بررسی نماییم. در اینجا ابتدا این عوامل فهرست وار ذکر می شوند تا بعد هرکدام مورد بررسی تفصیلی نقادانه، قرار بگیرند.

 

نکته شایان ذکر این است که این عوامل، خود اجتماعی و یا سیاسی و حتی مذهبی هستند، و بر اندیشه سیاسی و اجتماعی کبرویه موثر واقع شده اند و لذا در بررسی اندیشه های سیاسی اجتماعی کبرویه، می توان همین عوامل را آورد؛ یعنی می خواهیم بگوییم این عوامل که خود اجتماعی یا سیاسی و یا مذهبی سیاسی هستند، ولی با وجود فی نفسه بودن خود، باز می توانند بطور مستقل، از عوامل اندیشه های سیاسی و اجتماعی شیخ نجم الدین و اصحابش و یارانش و سلسله اش دانست1 و این نکته در حین تفصیل مطالب روشن خواهد شد.

 

به هر حال این عوامل به ذهن نگارنده حقیر رسید و از کتب و متون صوفیانه به دست آمده است بویژه آثار خود شیخ نجم الدین کبری2، و باز کنگره3 ای که در سال های قبل در ترکمنستان برگزار شد و چندین مقاله از اندیشمندان و ادیبان و کبروی شناسان سراسر ممالک اسلامی ارائه شد، با مطالعه دقیق این مقالات و سایر منابع که در فهرست مآخذ خواهد آمد به این نتایج رسیدیم.

 

  1. مناظرات و شاید به نحوی جدل ها و برخوردهای شدید4 علمای کلامی و فقهی متعصب آن دوره از جمله جناب فخر رازی که با متصوفه و عرفا داشت، نقش به سزایی در شاخص شدن  طریقه شیخ نجم الدین کبری دارد.

  2. سلسله خوارزم شاهیان و بی کفایتی درونی و اندرونی حکومت و از همه مهمتر خلیفه پوک و توخالی بغداد که مانند ماکتی جایگاه خود را حفظ می کرد.

  3. مساله مهم مسئولیت پذیری و مسئولیت گریزی  که نقش بسزایی در سران قطب های تصوف در قبال جان و ناموس مردم داشت و این حتی در بین فقها و علمای دینی نیز در بعضی کمرنگ و جایی پررنگ جلوه می داد.

  4. توجه و اهمیتی که خود جناب شیخ نجم الدین کبری به سفر داشت شایان ذکر است که همه می دانیم از عوامل موفقیت مخصوصا در بین علما و متصوفه زمان، سفر و مرید پروری نقش بسزایی در دیدن و رسیدن و مشاهده پیران و بزرگان داشته است.

  5. بی کفایتی خوارزم شاهی و در قبالش وحشیگری چنگیز در حمله به ایران است.

 

بعد از اینکه تاریخ جهانگشای جوینی را مطالعه می کنیم و حتی به عنوان منبع درسی در دوره کارشناسی ارشد ادبیات فارسی، شخصا به این نتیجه می رسیم که مغولان بسیار در کار خود دقیق و هوشمند بودند، درست است که دین نداشتند یعنی مسلمان نبودند ولی در هر آیینی که بودند کار نیک را نیکو انجام می دادند. بزرگان اخلاقی گفته اند دو نکته در موفقیت انسان ها نقش بسزایی دارد اول اینکه کار نیک را انتخاب کنید و در مرحله بعد کار نیک را خوب انجام دهید و فرق این دو همان است که گفت، میان ماه من با ماه گردون، تفاوت از زمین تا آسمان است.

 

به هر حال بحث بر سر این بود که مغولان وحشیانه به ایران حمله کردند وگرنه از نظر لشکری و نظامی بسیار ارتش و سپاهی دقیق و نیرومند بودند که برای بیشتر فهمیدن موضوع به تاریخ جهانگشای جوینی رجوع شود.

 

این مورد را با شک بیان می کنیم چون در برخی از کتب تاریخی از راست و دورغی آن در شک بوده اند و لذا برخی از مورخین نیاورده اند و آن این است که چنگیز و یارانش از شیخ نجم الدین خواستند تا شهر را رها کند و به هر جایی که می خواهد برود و اینجا که روحیه مسئولیت پذیری، خودش را به تمام نشان داد و به مصداق شعر حافظ که فرمود:

 

کس چو حافظ نگشود از رخ اندیشه نقاب                                    تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند5

 

حالا هم مسئولیت پذیری با تمام کمال و جمال خودش را در وجود نجم الدین کبری نمایان کرد، که نمونه و الگوی درسی برای تمام افراد جامعه زمان خود و بعد از آن شد. او نقاب را به تمام و کمال از صورت زیبای مسئولیت پذیری عرفانی برداشت و با تمام وجود خودش را نشان داد و مسئولیت گریزی را در بیغوله ای سیاه پنهان کرد. اما توضیحات تفصیلی در موارد متعدد مذکور:

 

در دوره ای که مناظرات امام فخر رازی 606- 544 در خوارزم و هرات اهل سنت را به شدت با معتزله و کرامیه به معارضه وامیداشت و خود فخر رازی در عین اینکه شارح و نقاد کتب فلاسفه از جمله ابن سینا بود، در اواخر عمر خویش به تصوف علاقه نشان می داد و حتی برحسب روایت سبکی، صوفی محسوب می شد، باز به سبب مخالفت هایی که  به خاطر اشتغال به وعظ و انهماک در علوم رسمی در حق مشایخ صوفی اظهار می کرد و مخصوصا به علت تحریک ها و توطئه هایی که در نزد خوارزمشاه بر ضد متصوفه کرده بود، طوری که صوفی گری اواخر او، ناصوفی گری ابتدای او را پاک نمی کرد.

 

یکی از نکاتی که در نزد شیخ نجم الدین کبری حائز اهمیت است، جایگاه اجتماعی سیاسی خود نجم الدین باید بررسی شود و در یکسری مباحث، جایگاه سلسله کبرویه جداگانه باید تحلیل شود و اینکه بطور اخذ با شیخ نجم الدین چگونه رابطه ای داشته اند؛ یعنی آیا تمام مشایخ کبرویه بعد از نجم الدین نسبت به او و حتی در دوره زندگی خودش نظر خواصی نداشته اند و چه رابطه ای داشته اند. از نظر اینکه امام فخر رازی پیوسته از صوفیه بد می گفت و خوارزمشاه را برضد تصوف می شوارند دلیل این است که گویا خوارزمشاه با اندیشه های صوفیانه رابطه خوبی نداشته است.

 

البته اکثر حکومت های زمان مانند سلاجقه و خوارزمشاهیان و غزنویان در صدد رضایت مندی خلیفه عباسی در حمایت از حکومت خود بوده اند، و به هر حال نزد این طبقه صوفیه منفور و مردود بوده اند، و حتی کسانی مانند بهاء ولد و بعدها شمس تبریزی و مولانا جلال الدین رومی از خوارزمشاه با نفرت و انکار یاد کرده اند.

 

حالا ظهور یک شیخ بزرگ صوفی در خوارزم و خراسان آن روز چنان حیثیت و اعتباری برای تصوف بوجود آورد که خلفا و تربیت یافته گان او تقریبا تا چند سال بعد خیلی بیشتر از شاگردان مکتب امام فخر و از پیشوایان و رهبران رسمی و فقهی مورد قبول و اعتماد عامه واقع شده اند.

 

شیخ نجم الدین کبری در واقع خلفای او تحت عنوان کبرویه در عهد خوارزمشاهیان و ایلخانیان از خراسان و ماوراء النهر تا شام و آسیای صغیر به نشر و ترویج طریقه او کوشیدند و با توجه به بی توجهی فلسفه و کلام، تصوف که حاصل مناظرات مختوم به قهر فخر رازی و پیروان او بود جایگاه تصوف و کبرویه را بسیار مناسب، تامین کرد.

 

البته درباره مآخذ احوال شیخ کبری و خلفایش تعلیقات محمد قزوینی در حواشی شدالازار، مطالعا مایر در مقدمه فوایح الجمال و تتبعات مارین مولر در مقاله ای راجع به کبرویه برای پژوهنده، راهنمای سودمندی است.

 

البته در مورد خود شیخ باید با آنچه از رسالات وی خاصه فوایح الجمال و از اشارات خلفای وی بر می آید سنجید و نقد کرد. از آنچه به نام سیرت شیخ نجم الدین کبری  به نام مناقب نگاران کمک کرده است، البته بعضی نکته های مفید هم می توان به دست آورد، اما مندرجات اینگونه کتب غالبا با خلف و مبالغه و حتی جعل و نقل شایعات بی اساس همراه است.

 

در اینجا بدنیست گفته مرحوم دکتر زرین کوب راجع به عنوان کبری که همچون لقبی دیگر در دنبال اسم او یا همچون مکمل لقب او بکار می رود احتمال آنکه لفظ تحریفی از کبراء بوده باشد، داده اند که بعید می نماید.

 

روایتی هم هست که می گویند در مکتب او را به سبب زیرکی بسیار که داشت استادش، طامه الکبری خواند و بعدها چنانک علائه الدوله سمنانی نقل کرده است مردم او را نجم الدین کبری خواندند. و قولی نیز وجود دارد که بعضی از پیروانش از باب تکریم وی را آیه الله الکبری خوانده اند و با این همه سبب شهرت شهیرش به این نام ها هنوز محقق محققان تصوف و ادب پاسبان قلبا واقع نشده است.

 

هر آنچه که بوده است، شیخ نجم الدین کبری، خلفا و اصحابش از خودش مشهورتر شده اند و بارزتر جلوه کرده اند و این نکته می رساند که شیخ کبری به اصحاب و یارانش اهتمام خاص و ویژه داشته است و در تربیت و ارادت به مریدان و دوستان خود سنگ تمام گذاشته است و دلیل این کوشش، همین که القابی چون ولی تراش در نسبت به نجم الدین آمده است و این می رساند که ایشان در زمینه مرید پروری و جذب و جاذبه، در حد اعلی از مرتبه خود عمل می کرده است وگرنه قاطبه متصوفه، مرید و مراد بوده اند و داشته اند ولی اصحاب نجم الدین در حد عالی محبوب او بوده اند و او نیز سراپا محبوب دوستان بوده است.

 

از متون عرفانی که محققان کبرویه بعدها نوشته اند بر می آید که ایشان بسیار گیرا و در روابط اجتماعی بسیار جذاب بوده است. هر کس به  حلقه کبرویه در می آمد می ماند و این صفت هر گاهی در بین برخی از علما و فقها و متصوفه و عرفا و حتی شعرا به ندرت پیش می آید و البته بسیار نقش بسزایی در رسانیدن اهداف او دارد اما که  صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی تو چو فرزند بزاید شاید بتوان فرزند بهاء ولد را در این زمینه مانند این بزرگوار تشبیه کرد او نیز مرید پرور و جاذبه ای بسیار گیرا داشت. در بعضی متون مانند نفحات الانس6 جامی بر می آید که جامی بیان می کند که جناب شیخ نجم الدین مورد توجه و احترام خوارزمشاه بوده است زیرا هیچ گونه توهین و اجباری و اعتراضی از ناحیه سلطانی بر این بزرگ وارد نشده است و گویا دستگاه خوارزمشاهی حالت قداست وار و بزرگ و ویژه به او می نگریسته است. می توان گفت که اصطلاح عالم ربانی که به معنای عالم دلسوز است و به فکر جامعه و مردم می باشد در مورد نجم  الدین کبری می توان این اصطلاح «عارف ربانی» را به کار برد. در توضیح می گوییم رب یکی از اسامی و صفات خداوند است گویا مشرکان صدر اسلام مشکلشان با پیامبر بنابر گزارش سوره شریفه زمر، در مورد پروردگاری یا توحید ربوبی بوده است و مشرکین در توحید آفریدگاری و خالقی با پیامبر هیچگونه مشکلی نداشتند. رب7 دلسوزی مثبت را گویند عالم یا عارف ربانی شخصی است که همواره به فکر دنیا و آخرت مردم می باشد مردم او را عماد خود قرار داده اند.

 

این کلمه را اولین بار حضرت امیر (ع)8 خطاب به کمیل آوردند که مردم را به سه گروه تقسیم نمودند یکی از این سه گروه را امام عالم ربانی معرفی می کند، که به مناسبت موضوع ما نیز عالم و عارف که در شناختن و دانستن وجهی اشتراکی دارند اصطلاح عارف ربانی و صمدانی را آوردیم.

 

در قدیم در بیت علما و بزرگان که نوعا بسیاری از علما و بزرگان متصوفه عارف بوده اند مردم از ظلم و ستم حکام جور به تظلم می آمدند و به قول عوام مردم در منزل علمای بزرگ و اولیاء الله به بست می نشستند تا تکلیف روشن شود حتی امروز در صحن و سرای منور و معزز حضرت علی ابن موسی، امام رضا (ع) بست بالا و بست پایین اشاره به این موضوع دارد.

 

حالا ببینیم عارفی که دمادم دم از رب و ربوبیت و الله و الوهیت، حقانیت و وحدانیت زده است چگونه ممکن است مردم را در آن شرایط بحرانی و واقعا به معنای واقعی، فاجعه و بحران تنها بگذارد یعنی مگر این کار انجام می گرفت در قطب بودن نجم الدین کبری خدشه وارد می شود آیا این خود بعدی از سیاسات و اجتماعیات نجم کبری نیست؟ و یا این که ایشان به دنبال مسافرتهای طولانی برای رواج تصوف ناب اسلامی کوشش فراوانی نکرد در این راستاست که  حسن مسئولیت پذیری و نقطه مقابلش مسئولیت گریزی کم کم خودش را نشان می دهد و جلوه گر می شود. اگر تاریخ را در عصر خوارزمشاهیان مطالعه کنیم به تمام وجود درک خواهیم کرد که روحیه مسئولیت پذیری واقعی و مسئولیت گریزی عامدی، در مورد شیخ نجم الدین کبری و شخص خوارزمشاه به تمام قد خودش را نشان داد و جلوه گری کرد. و همین جمله که آیا راست است و یا دروغ ولی معمولا مردان حق اینچنین جملات را در هنگام مصائب عمومی می گویند و این خود دلیل بر عدم کذب این قول به صاحب قول است که شیخ نجم الدین فرمود، من در خوشی با این مردم زندگی کرده ام حالا نمی توانم شهر را ترک کنم و از طرفی گفته اند چنگیز او را می شناخت و به او اجازه بیرون رفتن را داد ولی او در کنار سایر مردم کوچک و بزرگ زن و مرد ایستاد و با تجاوز متجاوز مقابله کرد تا به شهادت رسید.

 

به این اصل باید توجه داشته باشیم که جلوه گیری ربوبیت، در عارف و صوفی و عالم از ویژگی های منحصر به فرد است که روزی آن، توفیق می خواهد و آن توفیق نصیب هر کس نمی شود و این مقوله در زندگی صوفیان و متصوفه نوعی از پارادکس9 و متناقض نما می باشد؛ یعنی از یک طرف یکی از اصول مهم در زندگی عارف و صوفی ریاضت و اصل خلوت نشینی و عزلت گزینی ست که به تعبیر بزرگان چله نشینی صوفیه نام دارد یعنی عارف و صوفی بتواند در میان مردم زندگی کند نماز جماعت برود در مجالس عزا و شادی مردم حاضر شود و رضایت عمومی شهروندان خود را جلب نماید و در عین حال گوشه نشین و عزلت گزین باشد آیا این خود نوعی پارادکس عرفانی نیست.

 

اگر نجم الدین کبری شیخی درون گرا و در عین حال عارفی بسیار عالی مقام بود، شاید چیزی او را وادار به مقابله در مقابل دشمن نمی کرد ولی رشته مردم داری و مردم پروری و مرید پروری و محبوبیت عامه نزد مردم او را بر آن داشت که همانند سایر مردم زندگی کند و در دردی که اسلام و مسلمین گرفتارش شده بودند و خوارزمشاهیان نیز به غایت کوتاهی کردند در کنار مردم بماند و جانش را در این رویه از دست بدهد.

 

در مورد سفرها و مریدان زیادی که ایشان داشتند در کتب تاریخی تصوف به صورت اعلا و احسن و کامل بیان شده است. از عوامل سیاسی که در منسجم شدن رشته کبرویه نقش بسیار داشت سلسله خوارزمشاهی ست. درباره حکام خوارزم از دیرباز رسم براین بوده که ولایت داران  آن را خوارزمشاه می گفتند و همواره از جانب حکومت مرکزی و آن قدرتی که در ایران دائر مدار امور بوده افرادی به این سامان اعزام می شدند که بعضا به گاه رضایت مرکزیت قدرت ایران، حکومت منطقه چند نسلی در خانواده حاکم باقی می ماند و اما خوارزمشاهیان از سایر حکام این منطقه در طول تاریخ متمایز گردیدند زیرا که پس از استقرار و تثبیت موقعیت خود به توسعه نفوذ در اقصی نقاط ایران پرداختند تا جایی که دولت خوارزمشاهیان نه تنها از طرف حاکمان دیگر منصوب نشده اند بلکه خود عزل و نصب کننده حکام ولایت شدند بطوری که در عهد سلطان محمد خوارزمشاه دامنه متصرفات این سلطان بی حد و حصر گردیده بود. به هر حال آورده اند که سلطان محمد خوارزمشاه با آن همه عظمت وقتی تاب مقاومت در برابر چنگیز را نیاورد خزانه خود را برداشته و با تعدادی از اقوام انصار خویش که حرمسرای سلطان پیش قراول آنان بود، راه فرار را پیش گرفت و چشمان تیزین مورخان بار دیگر سلطانی آواره را در صحرای بی کفایتی، خانه به دوش در حال فرار دیدند در حالی که اگر این سلطان که سرنوشتش همچون یزدگرد سوم گردید، از سرنوشت او آگاه بود اشتباهات یزدگرد را حتی پس از شکستی که از مغول بر او وارد شد تکرار نمی کرد و هر آن و در هر مرحله به دامان ملت باز می گشت شاید سرنوشتی غیر از جان دادن در غربت تنهایی جزیره آبسکون پیدا می کرد ولی متاسفانه همواره در طول تاریخ سلاطین اینچنین بوده اند و چون در مصدر قدرت قرار می گرفتند به گونه ای رفتار می کردند که گویی جهان پهلوان اند ولی غالبا بزدل و ترسو و سرانجام فراری می شدند و تنها هنرشان هنگام فرار برداشتن خانواده و حرمسرا و جواهرات و زر و سیمی که در خزانه بیت المال بود قرار دادشت و این چنین ملتی را بی پشت و پناه به گونه ای رها می ساختند که مردم روحیه هچوم و حمله در برابر دشمنان نداشتند و دشمنان نیز کار را به جایی می رساندند که دست به کشتارهای دسته جمعی می زدند و حتی حیوانات نیز از آنان در امان نبودند البته در این شرایط فرزند خوارزمشاه سلطان جلال الدین در برابر مغولان ایستادگی کرد.

 

بطور کلی سلطان محمد ویژگی های ناپسندی داشت که یکی از آنها داشتن مادری پست و شهوت پرست و دنیادوست بود به نام ترکان خاتون که از ترکان قبچاق بود و سلطان در مقابل او توان مقاومت نداشته در نتیجه اموری که مادرش در آن دخالت می کرد از جمله عزل و نصب ها قدرت دخالت نداشت و در نهایت حکامی که مادر وی انتخاب می کرد در سراسر قلمرو مختار بودند و موجبات نارضایتی مردم و صوفیه و فاصله گرفتن از حکومت را فراهم می کردند و در نهایت هم یکی از منسوبین مادر حاکم بود که یک قبیله از تجار مغول را غارت کرد و به قتل رساند و چون چنگیز خان از حاکم خواست تا عامل این کار را معرفی کند سرباز زد و سرانجام در پی نامه تندی که چنگیز برای خوارزمشاه نوشته بود خوارزمشاه آن را توهین و تهدید به حساب آورد و گوش و بینی پیک را بریده و نزد چنگیز فرستاد و چنگیز که حجت را بر خوارزمشاه تمام کرده بود با سپاهی گران راهی ایران شد. بزرگترین نقص محمد خوارزمشاه نداشتن توان مقاومت در مقابل مادرش و عدم کنترل حاکمانی که در ولایات مردم را به فلاکت کشانده بودند. و یکی دیگر از مشکلات سلطان محمد در هنگام حمله مغول تکبر و غرور بیش از حد او بطوری که مغولان را پشیزی حساب نمی کرد.

 

سرانجام یکی از فرزندان به نام جلال الدین در مدت های مدیدی به جنگ پرداخت ولی او نیز دوام نیاورد و کشته شد. اما مسئولیت پذیری و مسئولیت گریزی از مفاهیم مهمی که همواره توجه آدمی را به خود جلب می کند و در مکتب اسلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است مفهوم مسئولیت است مسئولیت حقیقتی آشکار است که انسان ناگزیر از پذیرش و همراهی آن در عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی است.

 

دستورات اسلام که به تکالیف و وظایف انسان اشاره دارد و پیامدهای مثبت و منفی و رفتار فردی و اجتماعی انسان را گوشزد می کند ناظر به مسئولیت های انسان است و از همه خواسته است تا برای بهبود زندگی فردی و تداوم حیات اجتماعی مسئولیت های خود را بشناسند و به خوبی از عهده آن برآیند.

 

مسئولیت از سئوال اشتقاق یافته و در اصل مفعول است که با افزودن یای نسبت و تای تانیث مصدر صناعی ساخته اشده است. مسئولیت که به معنای وظیفه یافتن و پاسخگو بودن است انواعی دارد که مسئولیت دینی، قانونی، اخلاقی، فردی و اجتماعی از شمار این مسئولیت هاست. تنوع مسئولیت از آن روست که خواهان یا سئوال کننده، خدا و دین است که از آن به عنوان مسئولیت دینی یاد می شود و یا وجدان و فطرت آدمی که وی را به تکالیفی موظف می سازد. از این مسئولیت به عنوان مسئولیت اخلاقی یاد می شود. گاه انسان نسبت به خود مسئولیت هایی دارد که از آن به عنوان مسئولیت های فردی یاد می شود. و یا خواهان قانون است که به خواسته ها و وظایف قانونی مسئولیت قانونی گفته می شود و سرانجام گاه خواه و سئوال کننده اجتماع و جامعه است که از انتظارات و توقعات آن مسئولیت اجتماعی تعبیر می شود.

 

یکی از مباحث مهمی که از شرایط بایسته و درست مسئولیت است قدرت است که این قدرت اگر همراه با مباحث دینی باشد تبدیل به اقتدار می شود. در اسلام چیزی به نام قدرت آن گونه که طرفداران مکاتب قدرت نوشته اند مطرح نیست و اگر گاه از ضرورت داشتن قدرت بحث می شود به خاطر برخورداری از سود بیشتر و نیز نه به دلیل آنکه حق حیات وامدار قدرت است بلکه قدرت مقدمه مسئولیت و عامل حسن انجام تعهد است چرا که مسئولیت تعهد است و تعهد زمانی به انجام می رسد که انسان از توان لازم برخوردار باشد. در پایان  روایتی از جناب مولا علی (ع) دراین خصوص بیان می کنیم که حسن ختام و برکت گفته ها باشد. «خدایا تو آگاهی که آنچه از جنگ و خونریزی رخ داد نه برای رغبت در سلطنت بود و نه برای بدست آوردن چیزی از متاع دنیا بلکه خواستیم آثار دین تو را به جای خویش باز گردانیم و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر سازیم تا بندگان ستمدیده است در آسایش و آسودگی زندگی کننده و بار دیگر احکام فراموش شده تو اجرا گردد».

 

و نیز در روایت آمده است که مسئولیت انسان در ابعاد چهارگانه زیر طبقه بندی می شود.

 

  1. مسئولیت انسان در برابر خدا

  2. مسئولیت انسان در برابر خود

  3. مسئولیت انسان در برابر دیگران (انسان های دیگر)

  4. مسئولیت انسان در برابر طبیعت

 

نکته: این چهار مسئولیت مکمل یکدیگرند و هیچکدام به تنهایی راه به جایی نمی برند.

 

«و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»


 

 

پی نوشت ها:

 

  1. منظور این است که هر کدام از عواملی که بیان می کنیم فی نفسه خودش موضوع تحقیق و پژوهشی جداست و در اینجا به صورت اصول موضوعه مورد بررسی قرار می گیرد.

  2. مجموع آثار شیخ نجم الدین کبری که اکثرا چاپ شده است عبارتند از:

 

  1. فوائح الجمال و فواتح الجلال به عربی- ترجمه محمد باقر ساعدی

  2. الاصول العشره. ترجمه و شرح عبد الغفور لاری- به اهتمام نجیب مایل هروی چاپ دوم 1384 انتشارات مولا

  3. ده شرط سلوک (رساله الی الهائم الخائف من لومه الائم) به ترجمه توفیق هـ- سبحانی چاپ اول- 1391 نشر پارسه.

  4. فوائح الجمال و فواتح الجلال- شیخ نجم الدین کبری تصحیح فریتس مایر- ترجمه و توضیح قاسم انصاری سال 1388 انتشارات تئوری چاپ اول.

 

  1. با توجه به استقلال کشور ترکمنستان و عزم جدی ریاست جمهوری این کشور و سایر دولت مردان ترکمنستان برای بازیابی هویت فرهنگی تاریخ گذشته این مرز و بوم و فراهم شدن زمینه های شناخت و تحقیق پیرامون شخصیت های برجسته برخواسته از این سرزمین و نظر به گسترش مناسبات فرهنگی بین جمهوری اسلامی ایران و ترکمنستان و گسترش همکاری ها در راه احیای میراث مشترک فرهنگی، رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران و وزارت فرهنگ ترکمنستان پس از برگزاری دو کنفرانس علمی بین المللی مشترک پیرامون مختوم قلی فراقی و ابو سعید ابوالخیر در سال 77 و 79 اقدام به برگزاری کنفرانس بین المللی شیخ نجم الدین کبری در خرداد ماه 1380 (آورین سال 2001 میلادی) نمودند و محققان برجسته ای از ایران، ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان با ارائه مقالات ارزشمندی در این کنفرانس شرکت نموده و ابعاد مختلف این شخصیت برجسته را مورد بررسی و پژوهش قرار داده اند که مجموعه حاضر آثار گزیده شده از بین مقالات ارسالی می باشد و نسخه ای از آن در کتابخانه آستان رضوی وجود دارد و تحت عنوان مجموعه مقالات علمی بین المللی بزرگداشت شیخ نجم الدین کبری می باشد و ناشر رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در ترکمنستان می باشد و تدوین و ویرایش آن را آقای محمد تقوی بر عهده داشته است. عنوان این مقالات از این قرار است.

 

  1. تاثیر شیخ نجم الدین کبری بر عرفان: نویسنده محمود رضا اسفندیار

  2. مقایسه مشرب عرفانی شیخ نجم الدین کبری مشرب عرفانی اخلاقی امام خمینی (ره): نویسنده منوچهر اکبری

  3. طریقه کبرویه در چین: نویسنده محمود جواد امیدوار نیا.

  4. دلداده حق: نویسنده سردار آتایف.

  5. بررسی قیاسی معماری آرامگاه شیخ و آرامگاه ابن حاجب: نویسنده و. آرتیومیف، آ اورمانوا

  6. برخی از جوانب نظریه بشر دوستانه شیخ پیرامون انسان: نویسنده سعید الوغ بیگ آریپوویچ

  7. بررسی شخصیت آرا و آثار شیخ نجم الدین: نویسنده غلامرضا پزش

  8. روانشناسی رنگ در اندیشه عرفانی نجم الدین کبری: نویسنده احمد پاکت چی

  9. ستم ستیزی شیخ نجم الدین کبری: نویسنده عبد الرفیع حقیق (رفیع)

  10. جنبه های اجتماعی بینش عرفانی نجم الدین کبری: نویسنده طاهره خوشحال دستجردی

  11. شیخ نجم الدین کبری شیخ ولی تراش و آداب ولایت صوفیانه: نویسنده سید حسین سیدی

  12. تو گل بدی و دل شدی: نویسنده نسرین علی اکبری

  13. آرا و اندیشه های شیخ نجم الدین کبری: نویسنده قربان علمی

  14. ستاره دلربای شهر: نویسنده غندیم قربانف

  15. شیخ نجم الدین کبری در آیینه فوائح الجمال: نویسنده محمد غلام

  16. میراث شیخ نجم الدین کبری و نظریه لطائف او: نویسنده اوعثمان قره بایف

  17. مطالعه عمر، آثار و فعالیت های شیخ نجم الدین کبری در ترکمنستان: نویسنده ر. گودارف

  18. کبرویه جوین: نویسنده رجبعلی لباف خانیکی

  19. حضور و نفوذ کبرویه در خراسان: نویسنده محسن مدیر شانه چی

  20. رساله منهاج السالکین شیخ نجم الدین کبری: نویسنده شهباز محسنی

  21. عمر افکار و دیدگاه های شیخ نجم الدین کبری: نویسنده باباخان محمد شریف

  22. بررسی تحلیلی آثار شیخ نجم الدین کبری: نویسنده پروانه نیک طبع

  23. نجم کبری ستاره ای سترگ در آسمان عرفان ایران: نویسنده نقیب تقوی

  24. یاهو از ساغر محتشمان: نویسنده زینب نوروزی

  25. آشنایی با نفایس کتابخانه فیض رضوی: نویسنده محمد وفادار مرادی.

  26. ولایت و ولی در عرفان شیخ نجم الدین کبری و مولانا جلال الدین رومی: نویسنده محمود یزدی مطلق فاضل

  27. شیخ ولی تراش: نویسنده هـ. یوسف اف

 

  1. منظور فخر رازی ست

  2. شعری از حافظ است.

  3. نفحات الانس از جامی است

  4. رب دلسوزی از صفات بزرگ الهی رب است اعتقاد به خالقیت در بین تمام امت های قبل از اسلام و حتی در امت حضرت رسول (ص) موردی نداشته بنابر شهادت سوره مبارکه زمر اما در اعتقاد به توحید در پروردگاری، مشکل همه پیامبران با امت های خود بوده است. مشکل پیامبر خاتم هم با امتش در این زمینه بود آنها می گفتند خدا خلق کرد و به کناری نشست اما جنبه رب و ربوبیتش را به بت ها واگذاشته است و حتی یهود می گوید دستان خدا بسته است و این بتان نقش کارگزارن و مباشران الهی را بازی می کنند و کار او را انجام می دهند.

  5. حکمت 147 خطاب به کمیل ابن زیاد ترجمه مرحوم دشتی

  6. پارادوکس نوعی صنعت ادبی ست که به آن متناقض نما نیز می گویند مثلا می گویند این لیوان از تهی سرشار است در حالی که از تهی سرشار بودن خودش ناقض است و یا اینکه درجایی دیگر حافظ می گوید «سلطنت فقر» آیا فقر هم سلطنت دارد به این گونه تعبیرها پارادوکس یا متناقض نما می گویند.


 

 

فهرست منابع و مآخذ:

 

  1. تذکره صبح روشن صفحه 50

  2. ریاض العارفین صفحه 239

  3. ریحانه الادب صفحه 172

  4. زرین کوب عبدالحسین، دنباله جستجو در تصوف ایران انتشارات امیرکبیر 1366 صفحه 82 به بعد

  5. فرهنگ روابط اجتماعی در آموزه های اسلامی دانشگاه علوم اسلامی رضوی چاپ سوم آذر 1388

  6. مجالس المومنین صفحه 276

  7. مجموعه مقالات علمی بین المللی شورای بزرگداشت شیخ نجم الدین کبری در ترکمنستان.

  8. نجم الدین کبری، احمد ابن عمر- فوائح الجمال و فواتح الجلال- تصحیح فریتس مایر- ترجمه و توضیح قاسم انصاری

  9. هاشمی حمید، تاریخ ایران تهران فرهنگ و قلم چاپ چهارم 1389 انتشارات فرهنگ قلم

 

 

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط هر روز آخرین خبر استخدامی را برات اس ام اس میفرستیم در تاریخ 1393/10/09 و 4:10 دقیقه ارسال شده است

سلام وقت بخیر

اگه تمایل داری هر روز آخرین اخبار استخدامی شرکت ، سازمان های دولتی را دریافت کنی

می تونی به لینک زیر جهت فعال سازی بری

http://sms.mida-co.ir/newsletter/6/estekhtam

این نظر توسط دریافت پنل رایگان به همراه خط اختصاصی با پیش شماره 50005 در تاریخ 1393/09/07 و 2:15 دقیقه ارسال شده است

باسلام خدمت شما مدیر عزیز

جهت ثبت نام پنل اس ام اس رایگان با همراه خط اختصاصی با پیش شماره 50005 می توانید به آدرس

http://50005.mida-co.ir

مراجعه نمائید.

منتظر حضور گرمتون هستیم

mida-co.ir

این نظر توسط پیشنهاد یک کسب کار هوشمندانه در تاریخ 1393/08/26 و 1:25 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما

این پیام احتمالا آینده ی تجاری شما را متحول خواهد کرد

شما می توانید با حداقل سرمایه ی اولیه ،

صاحب جامع ترین مرکز فروشگاهی و خدماتی شهرتان شوید

جهت کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت WWW.IBP24.ORG مراجعه نمایید

این نظر توسط سامانه پیامک در تاریخ 1393/07/02 و 1:36 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما مدیر محترم
شما می توانید با عضویت در طرح همکاری فروش پنل و خطوط پیامکی از بازدید کننده وبلاک خود درآمد کسب کنید
ابتدا وارد آدرس زیر شوید و مراحل ثبت نام رو کامل نمائید
http://sms.mida-co.ir/hamkar
سپس وارد پنل کاربری شوید و از قسمت شبکه فروش و بازاریابی کد های مربوط به فروش پنل را در سایت خود قراردهید بعد از معرفی هر کاربر به شما 25 درصد سود فروش داده می شود
جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمائید
mida-co.ir
info@mida-co.ir

این نظر توسط سامانه پیامک در تاریخ 1393/04/20 و 3:57 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما مدیر محترم

برای داشتن یک سامانه حرفه ای و رایگان همین حالا اقدام نمائید. سامانه sms5002.ir به شما یک پنل پیامک کاملا اختصاصی رایگان می دهد با این سامانه پنل ارتباطی جدیدی بین سایت و کاربران خود آغاز کنید. برای فعال سازی همین حالا اقدام نمائید.

جهت ثبت نام به آدرس زیر مراجعه نمائید

sms5002.ir/register.php


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    شما به عرفان عملی بیشتر اهمیت می دید یا نظری؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 12
  • بازدید سال : 85
  • بازدید کلی : 1,557